آیه 21 سوره صافات

از دانشنامه‌ی اسلامی

هَٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ

[37–21] (مشاهده آیه در سوره)


<<20 آیه 21 سوره صافات 22>>
سوره :سوره صافات (37)
جزء :23
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

این است روز حکم (بر نیک و بد) که شما تکذیب آن می‌کردید.

[آری] این همان روز جدایی [میان حق و باطل] است که همواره آن را انکار می‌کردید.

اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مى‌كرديد!

اين همان روز داورى است كه دروغش مى‌پنداشتيد.

(آری) این همان روز جدایی (حقّ از باطل) است که شما آن را تکذیب می‌کردید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

‘This is the Day of Judgement that you used to deny!’

This is the day of the judgment which you called a lie.

This is the Day of Separation, which ye used to deny.

(A voice will say,) "This is the Day of Sorting Out, whose truth ye (once) denied!"

معانی کلمات آیه

«الْفَصْلِ»: قضاوت و داوری. سخن قاطعانه و نهائی در حل و فصل کشمکش و دشمنانگی. جدائی میان حق و باطل. «یَوْمُ الْفَصْلِ»: مراد روز قیامت است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ «20» هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «21»

و گويند: واى بر ما اين روز جزاست. (به آنها گفته مى‌شود:) اين همان روز جدايى (حقّ از باطل) است كه دائماً آن را تكذيب مى‌كرديد.

احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ «22»

(خداوند به فرشتگان دستور مى‌دهد:) ستمكاران و هم رديفان آنان و آن چه را به جاى خداوند مى‌پرستيدند (در يك جا) گرد آوريد.

مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى‌ صِراطِ الْجَحِيمِ «23» وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ «24»

پس همه را به راه دوزخ راهنمايى كنيد. آنان را متوقف كنيد، زيرا كه آنان مورد سؤال و باز خواست هستند.

جلد 8 - صفحه 22

نکته ها

«ازواج» هم مى‌تواند به معناى همفكران باشد و هم به معناى همسران مشرك باشد.

در روايات شيعه و سنّى آمده كه از مصاديق سؤال در آيه‌ى‌ «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» سؤال از ولايت و رهبرى علىّ بن ابى‌طالب عليهما السلام است. «1»

در روايات آمده است كه در قيامت از چند چيز سؤال مى‌شود: رهبرى امام معصوم عليهم السلام عمر و جوانى، درآمد و خرج و مصرف و رسيدگى به فقرا و بدعت‌ها. «2»

پیام ها

1- انكار معاد سبب حسرت كفّار خواهد بود. «يا وَيْلَنا»

2- قيامت، روز حسرت و اقرار منكران است. يا وَيْلَنا ... ولى اين حسرت‌ها سودى ندارد و فرمان هدايت به دوزخ صادر خواهد شد. «فَاهْدُوهُمْ»

3- در قيامت علاوه بر دوزخ، تحقير و انتقاد و شكنجه‌ى روحى نيز هست. «هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ» (در همين قسمت نيز مى‌خوانيم: «فَاهْدُوهُمْ إِلى‌ صِراطِ الْجَحِيمِ» با اينكه واژه هدايت براى راهنمايى به كار خير است ولى به عنوان مسخره و تحقير براى دوزخ بكار مى‌رود).

4- كفّار به كيفر مى‌نگرند، «يَوْمُ الدِّينِ» ولى خداوند به داورى مى‌نگرد. «هذا يَوْمُ الْفَصْلِ»

5- بدتر از تكذيب حقّ، تداوم تكذيب است. «كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ»

6- تكذيب معاد، ظلم به خويشتن است. تُكَذِّبُونَ‌ ... الَّذِينَ ظَلَمُوا ... همان گونه كه شرك ظلم بزرگ است. (آرى، بزرگ‌ترين مشخّصه دوزخيان ظلم است)

7- فرشتگان، دست اندركار جمع آورى و روانه كردن مشركان به دوزخند. به فرشتگان خطاب مى‌شود: «احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا»

8- هر كس با همفكر و محبوب خويش محشور و همراه مى‌شود. «ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ»

«1». تفسير نمونه.

«2». كافى، ج 2، ص 134؛ وسائل، ج 4، ص 124.

جلد 8 - صفحه 23

9- معبودهاى باطل نه تنها گره‌گشا نيستند بلكه خود نيز گرفتارند. «وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ»

10- براى بدبختى انسان همين بس كه با بت‌هاى بى‌جان محشور شود. احْشُرُوا ... وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ‌

11- كسى كه هدايت الهى را در دنيا نپذيرد، در قيامت به دوزخ هدايت مى‌شود. «فَاهْدُوهُمْ»

12- پايان شرك و كفر دوزخ است. «فَاهْدُوهُمْ إِلى‌ صِراطِ الْجَحِيمِ»

13- با اين‌كه پايان راه و سرنوشت منكران معاد، دوزخ است. «فَاهْدُوهُمْ إِلى‌ صِراطِ الْجَحِيمِ» ليكن از نعمت‌ها و تكاليف نيز بازپرسى مى‌شوند. «مَسْؤُلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «21»

هذا يَوْمُ الْفَصْلِ‌: اين روز حكم است، يا روز جدا كردن نيكان از بدان و تميز حق از باطل به اين وجه كه مطيع را به بهشت برند به طريق اجلال و اكرام و عاصى را به دوزخ كشند بر سبيل اهانت و ايلام. نزد بعضى اين كلام حكايت از قول كفار است، يعنى منكران بعث با هم گويند كه اين روز جدا كردن نيكوكاران است از بدكاران، الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ‌: آن روزى كه بوديد به آن تكذيب مى‌كرديد و باور نمى‌داشتيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «21» احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ «22» مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى‌ صِراطِ الْجَحِيمِ «23» وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ «24» ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25»

بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «27» قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ «28» قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29» وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ (30)

جلد 4 صفحه 427

ترجمه‌

اينست روز جدا شدن حق از باطل كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد

جمع كنيد آنها را كه ستم كردند و امثال آنها را و آنچه را كه بودند ميپرستيدند

از غير خدا پس راهنمائى كنيد آنها را براه دوزخ‌

و بازداريدشان همانا آنها بازخواست شدگانند

چيست شما را كه يكديگر را يارى نميكنيد

بلكه آنها امروز تسليم شدگانند

و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند

گويند همانا شما بوديد كه مى‌آمديد ما را از راه قوّت‌

گويند بلكه نبوديد گروندگان‌

و نبود ما را بر شما تسلّطى بلكه بوديد گروهى سركشان.

تفسير

پس از آنكه كفّار در ذيل آيه سابقه گفتند اين روز مجازات است خودشان با يكديگر يا ملائكه بآنها گويند اين روز فصل خصومت است بين اهل حق و باطل كه بحكم الهى از يكديگر ممتاز شوند و خطاب از مصدر جلال صادر شود بملائكه كه كسانيرا كه ظلم نمودند بخلق خصوصا بانبياء و اولياء و امثال آنها را كه ظلم نمودند بخودشان در عبادت و اطاعت بتها و شياطين جمع‌آورى نمائيد و با آنچه عبادت و اطاعت مينمودند آنها را در دنيا بغير حق از قبيل بتها و كسانيكه دعوى خدائى نمودند يا دعوى نبوّت و امامت كردند بباطل دست جمع هدايت نمائيد آنانرا براه جهنّم و تعبير بهدايت از قبيل بشارت بعذاب براى طعنه و توبيخ است يعنى شما بايد هدايت براه بهشت شويد كارى كرديد كه هدايت براه دوزخ شديد و بردن بتها بدوزخ مكرّر ذكر شده كه براى توهين آنها در نظر بت‌پرستها و فروزينه آتش است و فرمان توقيف آنها در موقف حشر صادر گردد براى پرسش از عقائد و اعمال و ولايت ائمه اطهار چنانچه در چندين روايت معتبر تصريح شده و در بيشتر آنها ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ذكر شده و آنكه كسى تا جواز ولايت آنحضرت را در دست نداشته باشد از صراط عبورش ندهند و در بعضى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه تجاوز نميكند قدم بنده‌اى از جاى خود تا پرسش شود از چهار چيز از جوانى او كه در چه صرف نموده و از عمرش كه در چه تمام كرده و از مالش‌

جلد 4 صفحه 428

كه از كجا جمع نموده و در چه خرج كرده و از دوستى ما اهلبيت و از طرق عامّه هم اين معنى و آنكه سؤال از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ميشود بثبوت رسيده است و بعدا براى سركوبى و توبيخ و تعيير بآنها گفته ميشود چرا امروز با يكديگر كمك نميكنيد ولى آنروز ديگر آنها كاملا تسليم و منقاد و حاضر براى عذابند چون بكلّى عاجز و از همه جا رانده و مانده‌اند يا آنكه حاضرند يكديگر را تسليم نمايند بجاى آنكه نصرت و يارى كنند با هم چون بعضى مستسلمون را بمتسالمون و آنرا به اين معنى تفسير نموده‌اند و بنظر حقير وجهى ندارد چون تسالم بمعناى صلح و سازش است و استسلام بمعناى گردن نهادن و تسليم شدن و آنها با يكديگر مخاصمه دارند چنانچه خداوند فرموده پس بعضى از آنها اقبال ببعضى نموده براى ملامت و استيضاح از آنها گويند شما بسر ما آمديد و بزور و قوّت بازوى جانب راست ما را وادار بدين باطل كرديد آنها جواب گويند چنين نبود شما خودتان باطنا ايمان نداشتيد و ما شما را مجبور نميتوانستيم بكنيم بلكه شما خودتان بد ذات و مايل بطغيان و سركشى بوديد لذا زير فرمان انبياء و اوليا نرفتيد و گوش بسخنان ما داديد و الّا ما بر شما سلطنتى نداشتيم و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه گمراه شدگان بگمراه كنندگان گويند شما از راه نصيحت و خيرخواهى و حق‌گوئى بر ما وارد شديد و ما را فريب داديد چون عرب بچيزيكه از جانب راست بيايد تيمّن ميجويند و آنها در جواب گويند شما نرفتيد تحصيل عقائد حقه نمائيد لذا قلبا شاك و متزلزل بوديد و طبعا مايل بطغيان و سركشى و تا ما سخنى گفتيم پذيرفتيد و گر نه تسلّطى از ما بر شما وجود نداشت و اجبارى بعمل نيامد كه موجب عذرى براى شما در پيشگاه احديّت باشد.

جلد 4 صفحه 429

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


هذا يَوم‌ُ الفَصل‌ِ الَّذِي‌ كُنتُم‌ بِه‌ِ تُكَذِّبُون‌َ «21»

‌اينکه‌ ‌است‌ روز فصل‌ و جدايي‌ و امتياز ‌بين‌ نيك‌ و بدان‌ روزي‌ ‌که‌ بوديد ‌شما‌ بآن‌ تكذيب‌ ميكرديد.

هذا يَوم‌ُ الفَصل‌ِ چنانچه‌ ‌در‌ بسيار ‌از‌ آيات‌ بيان‌ فرموده‌ ميفرمايد إِن‌َّ‌-‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ الَّذِين‌َ هادُوا وَ الصّابِئِين‌َ وَ النَّصاري‌ وَ المَجُوس‌َ وَ الَّذِين‌َ أَشرَكُوا إِن‌َّ اللّه‌َ يَفصِل‌ُ بَينَهُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ إِن‌َّ اللّه‌َ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ شَهِيدٌ حج‌ آيه 17 و ميفرمايد إِن‌َّ رَبَّك‌َ هُوَ يَفصِل‌ُ بَينَهُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ فِيما كانُوا فِيه‌ِ يَختَلِفُون‌َ سجده‌ آيه 25 لَن‌ تَنفَعَكُم‌ أَرحامُكُم‌ وَ لا أَولادُكُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ يَفصِل‌ُ بَينَكُم‌ وَ اللّه‌ُ بِما تَعمَلُون‌َ بَصِيرٌ ممتحنة آيه 3 و ‌غير‌ اينها، اينها ‌از‌ ‌هم‌ جدا ميشوند و ‌از‌ يك‌ ديگر امتياز پيدا ميكنند و ‌هر‌ كس‌ بجزاي‌ ‌خود‌ ميرسد چنانچه‌ ميفرمايد وَ امتازُوا اليَوم‌َ أَيُّهَا‌-‌ المُجرِمُون‌َ يس‌ آيه 59 بلكه‌ اصحاب‌ جنة ‌هم‌ ممتاز ميشوند ‌هر‌ كدام‌ ‌به‌ ميزان‌ درجات‌ ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ و اخلاق‌ حميده‌ بآنها تفضل‌ ميشود و ‌هم‌ چنين‌ اصحاب‌ جهنم‌ ‌به‌ مقدار مراتب‌ كفر و شرك‌ و ظلم‌ و معاصي‌ گرفتار عذاب‌ ميشوند بسا ‌بين‌ پدر و پسر زن‌ شوهر برادر و برادر دوست‌ و دشمن‌ جدايي‌ ميافتد

جلد 15 - صفحه 133

و ‌از‌ يكديگر فرار ميكنند يَوم‌َ يَفِرُّ المَرءُ مِن‌ أَخِيه‌ِ وَ أُمِّه‌ِ وَ أَبِيه‌ِ وَ صاحِبَتِه‌ِ وَ بَنِيه‌ِ لِكُل‌ِّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ يَومَئِذٍ شَأن‌ٌ يُغنِيه‌ِ عبس‌ آيه 34 ‌الي‌ 37.

الَّذِي‌ كُنتُم‌ بِه‌ِ تُكَذِّبُون‌َ تكذيب‌ بعضي‌ بانكار معاد و بعث‌ و نشور ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ بيان‌ شد و تكذيب‌ بعضي‌ ‌با‌ اعتقاد بمعاد باطل‌ ‌خود‌ ‌را‌ حق‌ ميشمارند و حق‌ ‌را‌ باطل‌ ميدانند ‌خود‌ ‌را‌ اهل‌ نجات‌ و ديگران‌ ‌را‌ اهل‌ عذاب‌ مثل‌ مذاهب‌ مختلفه‌ و تكذيب‌ بعضي‌ اهميتي‌ نميدهند و چيزي‌ نميگيرند و اعتناء نميكنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- اینجاست که از ناحیه خداوند یا فرشتگان او به آنها خطاب می‌شود آری «امروز همان روز جدائی است که شما آن را تکذیب می‌کردید» (هذا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ). جدائی حق از باطل، جدائی صفوف بدکاران از

ج4، ص136

نیکوکاران، و روز داوری پروردگار بزرگ.

طبیعت این دنیا آمیزش و اختلاط حق و باطل است، در حالی که طبیعت رستاخیز جدائی این دو از یکدیگر می‌باشد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع